آموزش اصطلاحات آشپزی فرانسوی همراه با عکس(قسمت دوم)
Blanchir
1-Mettre un produit (légume en général) dans de l’eau bouillante salée un court instant, puis le plonger dans de l’eau très froide.
2-Se dit aussi des jaunes d’œufs qu’on fouette avec du sucre en poudre jusqu’à ce que le mélange blanchisse.
این کلمه در حقیقت در دو معنا مورد استفاده قرار می گیرد:
1-سبزیجات را پس از قرار دادن در آب در حال جوشیدن، در آب سرد قرار دادن
2-هم زدن زرده تخم مرغ با شکر تا جایی که تبدیل به یک مایع سفید رنگ شود
Brisures
Restes de la découpe d’un aliment qui bien que consommables ne sont pas très présentables.
اضافه مواد غذایی که در اثر شکل دادن نمی توان آن را در غذای اصلی استفاده کرد و می بایست در غذا های دیگر آن ها را به کار برد
Brunoise
Préparation et découpe d’un produit en très petits dés.
نگینی خرد کردن
Ciseler
Couper en tranches, en lanières, en lamelles, assez fines.
بسیار ریز خرد کردن
Clarifier
Retirer la partie solide d’un mélange pour obtenir un liquide clair.
جدا کردن زرده از سفیده تخم مرغ
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.