ترانه عروسک گردان پیر بشله
ترانه عروسک گردان پیر بشله
“پیر بشله” نویسنده، خواننده و آهنگ ساز فرانسوی است که در 25 ماه می سال 1944 در پاریس متولد شد و در 15 فوریه سال 2005 درگذشت. “پیر بشله” اهل شهری در شمال فرانسه به نام ” کاله” بود اما خانواده ی او مجبور شدند تا نقل مکان کنند و “پیر بشله”، جوانی خود را در پاریس گذراند اما همواره خود را وابسته به شهر پدری خود ” کاله” می دانست و از آن الهام بسیار می گرفت. او از سرطان ریه رنج می برد اما سی امین سالگرد حرفه خود را در سال 2004 در سالن ” کازینو پاریس” جشن گرفت و این آخرین نمایش او بود.
لینک دانلود ترانه فرانسوی عروسک گردان از پیر بشله
ساعت زنگ دار و همه چیز یادم می آید او را دوست دارم، او را دوست دارم رادیو را روشن می کنم سیلی از کلمات دوست دارم که آنها آن را بگویند او دوستش دارد، او دوستش دارد بلوزم را می پوشم موهایم را شانه می کنم قهوه ام را می نوشم یکی دو تا قند در آن می اندازم و افکارم همه یکسان هستند احمقانه است من دوستش دارم، من دوستش دارم چه بر سرم می اید | Le réveille-matin Et tout me revient Je l’aime je l’aime J’ouvre la radio Torrent de mots J’aimerais qu’on le dise Il l’aime il l’aime Je mets ma chemise Un coup de peigne Je bois mon café Deux sucres à peine Et mes pensées Sont toutes les mêmes C’est insensé Je l’aime je l’aime Qu’est-ce qui m’arrive? |
از کوچه مان پایین می روم به سمت خیابان می روم باز همان خیابان اولین چراغ قرمز مردم پشت آن چراغ سبز شده خیابان ” من” مثل یک روبات به سمت راست می پیچم باز هم مشکلات زندگی،ضربه ها ایا من یک روبات هستم یا دیوانه هستم؟ | Je descends ma rue Je prends l’avenue Toujours la même Feu rouge première Les gens derrière Déjà le feu vert Avenue du Maine Comme un automate Je tourne à droite Déjà les problèmes La vie les coups Suis-je un acrobate Ou suis-je fou? |
اما همه چیز را به من بگو عروسک گردان من در سرنوشتم طناب هایی دارم تو باعث می شوی پرسه بزنم اما این که کجا می روم هیچ چیز از آن نمی دانم | Mais dis-moi tout Marionnettiste J’ai des ficelles à mon destin Tu me fais faire un tour de piste Mais où je vais je n’en sais rien |
اما همه چیز را به من بگو عروسک گردان قلب چوبی ام ناگهان می ایستد با بازیگرانت چه خواهی کرد بعد از جشن؟ | Mais dis-moi tout Marionnettiste Mon cœur de bois soudain s’arrête Que feras-tu de tes artistes Après la fête? |
صحنه را می بینم دقیقا پریروز او وارد شد در رستوران او نشست جلوی من در یک لحظه متوجه شدم که در زندگیم خوابیده بوده ام از سی سال پیش تا کنون و صاعقه زده از این رعد و برق من افتادم در روشنایی او | Je revois la scène Exactement Avant-hier Elle est entrée Au restaurant Elle s’est assise Devant moi D’un coup j’ai compris Que dans ma vie J’avais dormi Depuis trente ans Et foudroyé Par ce tonnerre Je suis tombé Dans sa lumière |
مانند یک مسابقه است تن به تن او تنها یک کلمه دارد بازهم، بازهم تنها یک فریاد دارد اول عشق او جز یک بدن دیگر چیزی ندارد و من هم همین طور و از پنجره پاریس را می بینیم شاید رویا دیدم یا خواب بودم و ناگهان من زندگی می کنم من زندگی می کنم | C’est comme une course Au corps à corps Elle n’a qu’un seul mot Encore encore Elle n’a qu’un seul cri L’amour d’abord Elle n’a plus qu’un corps Et moi aussi Et par la fenêtre On voit Paris J’ai rêvé peut-être Où j’ai dormi Et tout d’un coup Je vis je vis |
اما همه چیز را به من بگو عروسک گردان من در سرنوشتم طناب هایی دارم تو باعث می شوی پرسه بزنم اما این که کجا می روم هیچ چیز از آن نمی دانم | Mais dis-moi tout Marionnettiste J’ai des ficelles à mon destin Tu me fais faire un tour de piste Mais où je vais je n’en sais rien |
اما همه چیز را به من بگو عروسک گردان قلب چوبی ام ناگهان مضطرب می شود با بازیگرانت چه خواهی کرد بعد از جشن؟ | Mais dis-moi tout Marionnettiste Mon cœur de bois soudain s’inquiète Que vas- tu faire de tes artistes Après la fête? |
و در آسانسور قلبم می تپد من زنگ می زنم و می بینم یک کلمه برای خودم که می گوید من را فراموش کن که از من خواهش می کند برو این طور بهتر است برای هر دویمان هر کس راه خودش حتی اگر ناگواراست هر کس اندوه خودش خداحافظ هنرمند | Et dans l’ascenseur Cogne mon cœur Je sonne et je vois Un mot pour moi Qui dit oublie-moi Qui me supplie Va-t-en ça vaut mieux Pour tous les deux Chacun son chemin Même s’il est triste Chacun son chagrin Adieu l’artiste |
در پیاده رو این گونه می روم: دست هایم در جیب ها به خانه ام باز می گردم ” مارشال فوک” درقهوه خانه یک قهوه می نوشم و قهوه من را می سوزاند هرگز فراموش نمی کنیم روی هم انباشته می کنیم دوست دارم متوقف کنم تمامی ساعت ها را | Et sur le trottoir J’m’en vais comme ça Mains dans les poches Je rentre chez moi Maréchal Foch Au bar-tabac Je prends un café Et ça me brûle On n’oublie jamais On accumule J’aimerais arrêter Toutes les pendules |
یک صدایی از ان بالا به من می گوید اما همه چیز را به من بگو عروسک گردان من در سرنوشتم طناب هایی دارم تو باعث می شوی پرسه بزنم اما این که کجا می روم هیچ چیز از آن نمی دانم | Une voix là-haut Me dit debout Mais dis-moi tout Marionnettiste J’ai des ficelles à mon destin Tu me fais faire des tours de piste Mais où je vais je n’en sais rien |
اما همه چیز را به من بگو عروسک گردان قلب چوبی ام ناگهان مضطرب می شود پس با بازیگرانت چه می کنی بعد از جشن؟ | Mais dis-moi tout Marionnettiste Mon cœur de bois soudain s’inquiète Que fais-tu donc de tes artistes Après la fête? |
ترجمه ی ترانه های فرانسوی پیر بشله به همراه لینک دانلود:
ترانه فرانسوی معدن ها پیر بشله
من همیشه رویای تو را دیدم پیر بشله
سلام. آهنگهایی که زحمت کشیده بودید و ترجمه کرده بودید و در اپارات قرار داده بودید چند سال پیش من رو هم تشویق کرد که همین کار رو کنم. این هم نسخه تصویری اهنگ بالا:
https://www.aparat.com/v/L5FBJ/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF_Marionnettiste_%28%D8%A8%D8%A7_%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87_%D9%88_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%29
سلام
خیلی خوشحالم که ترجمه این آهنگ ها باعث ایجاد انگیزه و شوق ترجمه در شما شده است.
خدا خیرتون بده
ممنونم.
واقعا زیباست ،ممنون.
عالی