در کافه دلیس پاتریک بروئل
“کافه دلیس” عنوان یکی از معروف ترین ترانه های پاتریک بروئل است که در مورد خاطرات تونس نگاشته شده است، شهرت این کافه تا جایی است که علاوه بر نویسندگان خارجی، بسیاری از نویسندگان ایرانی از جمله مصطفی خلجی در کتاب “این تونسی ها” از آن نام برده اند.
همان طور که در انگلستان شاهد طرفداران بی شمار گروه” بیتل ها” هستیم، در اوایل سال های 90 در پاریس شاهد افزایش طرفداران پاتریک بروئل هستیم تا آنجا که از این امر به “بروئل مانیا” و یا “دوستداران بروئل” یاد می شود. بروئل که در ابتدا بازیگر تئاتر و سینما بود به واسطه ی جذابیت و حضور مدام خود در عرصه ی موسیقی به یکی از پر طرفدار ترین خوانندگان فرانسوی مبدل گشت.
“پاتریک بروئل” در سال 1959 در الجزایر متولد شد.او توسط مادرش که معلم زبان فرانسه بود بزرگ شد. پس از استقلال الجزایر، بروئل و مادرش به فرانسه رفته و در حومه ی شهر پاریس مسکن گزیدند و سال های بعد به منطقه ی 13 پاریس نقل مکان کردند. عشق دوران نوجوانی او فوتبال بود و تمایل داشت تا در آینده این حرفه را برای خود برگزیند، با این وجود موسیقی همیشه جزئی لاینفک از زندگی او بوده و همواره به خوانندگان مورد علاقه ی مادرش از جمله : “برل” گوش فرا می داد.
پاتریک بروئل در سینمای فرانسه نیز نقش مهمی ایفا کرده است و در فیلم های بسیاری به کارگردانی، کارگردان های مشهور به ایفای نقش پرداخته است. پاتریک بروئل همچنین در بهار سال 1995 به عنوان داور دهمین فستیوال فیلم پاریس برگزیده شد.
لینک دانلود ترانه فرانسوی در کافه دلیس از پاتریک بروئل
خاطراتت محو می شوند همانند یک کسوف شبی پر از ستاره در بندر تونس وزش باد بادبزن پدربزرگت که نشسته بود در کافه دلیس | Tes souvenirs se voilent Ça fait comme une éclipse Une nuit plein d’étoiles Sur le port de Tunis Le vent de l’éventail De ton grand-père assis Au Café des Délices |
خاطراتت محو می شوند رد شدن قطار را می بینی و سفیدی حجاب زنانی که فرزندان خود را در آغوش گرفته اند و بوی یاسی که او(پدر بزرگت) در دستانش داشت در کافه دلیس | Tes souvenirs se voilent Tu vois passer le train Et la blancheur des voiles Des femmes tenant un fils Et l’odeur du jasmin Qu’il tenait dans ses mains Au Café des Délices Yalil yalil abibi yalil yalil yalil abibi yalil |
خاطراتت محو می شوند تو دوباره آن دختر را می بینی بوسه ای که آزار دهنده است در بندر الکانتوی(بندری در تونس) اولین کلمات عاشقانه در خصوص ترانه های مخملی حبیبی، حبیبی | Tes souvenirs se voilent Tu la revois la fille Le baiser qui fait mal Au port El Kantaoui Les premiers mots d’amour Sur les chansons velours Abibi Abibi |
خاطراتت محو می شوند تو این میوه ها را دوست داشتی هسته های زرد آلو برای تو، به سان تیله ها بودند و جشن های شبانه که در ذهمان تصور می کردیم در ساحل حمامه | Tes souvenirs se voilent Tu les aimais ces fruits Les noyaux d’abricot Pour toi, c’étaient des billes Et les soirées de fête Qu’on faisait dans nos têtes Aux plages d’Hammamet Yalil yalil abibi yalil yalil yalil abibi yalil |
خاطراتت محو می شوند در جلوی قایق اسکله ای که دور می شد به سمت دنیایی جدید یک زندگی که پایان می یابد برای روزی که شروع می شود شاید یک شانس است | Tes souvenirs se voilent À l’avant du bateau Et ce quai qui s’éloigne Vers un monde nouveau Une vie qui s’arrête Pour un jour qui commence C’est peut-être une chance |
تو فراموش نخواهی کرد عطرهای آن قدیم ها را تو فراموش نخواهی کرد حتی اگر از آنجا بروی | Yalil yalil tu n’oublieras pas Yalil yalil ces parfums d’autrefois Yalil yalil tu n’oublieras pas Yalil yalil même si tu t’en vas Yalil yalil abibi yalil yalil yalil abibi yalil |
شبی پر ستاره در بندر تونس و سفیدی حجاب زنانی که یک پسر در بغل داشتند باد بادبزن پدر بزرگت که نشسته بود و بوی یاسی که در دستانش داشت در کافه دلیس | Une nuit plein d’étoiles Sur le port de Tunis Et la blancheur des voiles Des femmes tenant un fils Le vent de l’éventail De ton grand-père assis Et l’odeur du jasmin Qu’il tenait dans ses mains Au Café des Délices |