گذری بر ادبیات فرانسه قرن 20
بافت تاریخی
قرن 20 در فرانسه دورهی تحولات و بحرانها، قرن تضادها است. با وجود اینکه سطح زندگی و رشد فناوری روزبهروز بهتر میشد، انسانها با اضطراب زندگی کرده و از شرایط خود ناراضی بودند. محتوای ادبی نگاشته شده در این قرن بسیار زیاد و متنوع است. تعداد زیادی از نویسندهها در آن واحد شاعر، درام نویس و داستان نویس بودند و به یک سبک خاص از نوشتار بسنده نمیکردند. با این وجود، دوگونه تفکر در نگارش ادبیات به وجود آمد: افرادی که به سنت ها و روشهای قدیم نویسندگی پایبند بودند و افرادی که در جستجوی راهها و افق های جدیدی در حوزهی ادبیات و نویسندگی بودند.
1900-1918 دوران طلایی[1]
فضای خوش بینی که در انتهای قرن حکم فرما بود با جنگ جهانی اول 1918-1914 از بین رفت.
1939- 1919 سالهای بین دو جنگ
پس از جنگ جهانی اول و در دوران آتش بس، انسانها که از دیدن جنگ و اثرات ناگوار آن رنج میبردند، تصمیم به فراموشی گرفتند. این سالها در حقیقت “سالهای دیوانگی”[2] بود. نوشتههای این دوره از هر گونه قید و بندی رها شده، سینما و موسیقی جاز به اوج قدرت خود رسیدند و “سورئالیستها” فضایی برای ابراز تفکرات جدید خود یافتند. اما این خوشی دیری نپایید و بحران اقتصادی سال 1929 و تقابل نگرشهای “کمونیسم” و “فاشیسم” منجر به توقف نوشتارهای ادبی غنی در این زمان شد. این وضعیت تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه پیدا کرد.
1939-1958 جنگ جهانی دوم و دوران پس از آن
در این دوران عده ای از نویسندگان درگیر جنگ و رخدادهای آن شدند. پس از جنگ جهانی دوم 1958-1946 صلح در جهان برقرار شد. اما این آرامش برای مردم بسیار متزلزل بود زیرا از یک طرف ترس از بمب هسته ای در قلبها حکم فرما بود و از طرف دیگر نویسندگان بیش از پیش در جستجوی معنا و هدف زندگی بودند. از این رو شاهد پیدایش “اگزیستانسیالیسم ” در این دوره هستیم.
پس از سال 1958: مدرنیته و سنت گرایی
در سال 1958 و پس از جنگ جهانی دوم، فرانسه شاهد رشد و رونق عظیمی در تمامی حوزهها بود. در این زمان شاهد پیدایش “رمان نو”، “تئاتر نو” و “نقد جدید” هستیم. در سال 1970 و پس از افزایش قیمت بنزین و سوخت، کشورهای غربی دچار بحران و رکود اقتصادی شده و نرخ بیکاری افزایش یافت. از این رو نوشتههای این دوره بیانگر احوال و تردیدهای درونی انسانها بوده و دربرگیرندهی نگرشی نو و بیانگر تغییر و تحول در زندگی بودند.
مفاهیم کلیدی این قرن:
پوچی[3]:
روند زندگی هیچ هدف خاصی را دنبال نمیکند.
دادائیسم[4]:
بنیانگذار این جریان “تریستان تزرا” بود. پیروان این جریان معتقد به تخریب تمامی ارزشهای پیشین بوده و در حقیقت راه را برای تفکر سورئالیست ها باز کردند.
تعهد[5]:
پس از سال 1930 دیگر نویسندگان نسبت به محیط اطراف خود بی تفاوت نبوده و در جریانهای سیاسی و اعتقادی مستقیماً جهت گیری میکردند. در این دوره بود که “ژان پل سارتر” اعلام کرد:” تمامی انسانها میبایست انتخاب کنند زیرا انتخاب نکردن نیز در نوبه ی خود به مثابه نوعی انتخاب است”.
اگزیستانسیالیسم[6]:
این مکتب فلسفی منشأ خود را از عقاید دانشمند دانمارکی” کیرکاگارد “[7] و دانشمند آلمانی” هایدگر”[8] گرفت. در فرانسه این سبک ادبی در نوشتههای “آلبرت کامو” و “ژان پل سارتر” بیشتر چشم میخورد. اگزیستانسیالیست ها معتقد بودند که انسانها از روی مجموعهی اعمالشان تعریف میشوند و از آن شخصیت و اعتبار خود را در زندگی کسب میکنند. هیچ نیرویی به انسان در زندگی کمک نمیکند. انسانها خود را در جهانی پوچ و بی هدف مییابند و با اضطراب از وضعیت خویش در مییابند که خودشان مسئول تمامی اعمالشان هستند. آنها محکوم به آزادی هستند و میبایست خود، هر لحظه از زندگی خود را معنا بخشند.
رمان نو[9]:
سبک جدیدی در داستان نویسی فرانسه بود که در سال 1950 پدید آمد. داستانهایی که در طبقه بندی رمان نو قرار میگیرند به طور کلی با رمانهای سنتی فاصله میگیرند. در این رمانها انسانها حضور ندارند و در صورت حضور نقش بسیار کم رنگی ایفا می کنند. این اشیائ هستند که جای انسانها را به عنوان شخصیت های اصلی گرفتهاند. زمان و مکان مشخص در رمان نو وجود ندارد. رمان جدید بیشتر به خود نوشتار اهمیت میدهد و به سبک آن توجهی ندارد.
ساختار گرایی[10]:
در ابتدا مفهومی در زبان شناسی بود اما بعدها به شیوه ای برای تحلیل ساختار یک نوشته جهت یافتن قانون مشخص و هماهنگ درون آن تبدیل شد. “کلود لوی استروس” از معروفترین افراد این حوزه است.
سورئالیسم[11]:
این مکتب ادبی که در سال 1924 توسط ” آندره بروتن”[12] و دوستانش پایه گذاری شد، به سرعت جای خود را در تمامی عرصههای هنر از جمله تئاتر و نقاشی باز کرد. سورئالیستها میخواستند نویسنده را از هر گونه اجباری که توسط ذهن و سلیقه برای او ایجاد میشود رهایی بخشند. در نتیجه به ضمیر ناخودآگاه انسان اهمیت نهاده و خواستار مکتوب شدن هر آنچه که بدون کنترل ذهن و هر گونه زیبایی شناختی برای شاعر به وجود می آید شدند. از این رو سبک آنها فرا واقعیت تعبیر شد.
[1]La belle époque
[2] Les années folles
[3] Absurde
[4] Dadaïsme
[5] Engagement
[6] Existentialisme
[7] Kierkegaard
[8] Heidegger
[9] Nouveau Roman
[10] Structuralisme
[11] Surréalisme
[12] André Breton